از اعتراضات سراسری در ایران که با مرگ «مهسا(ژینا) امینی»، دختر ۲۲ ساله اهل سقز آغاز شد، نزدیک به سه ماه میگذرد.
بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشری، تاکنون هزاران نفر به دست نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند، بیآن که نامهای آنها به صورت رسمی اعلام شده باشد.
برخی از بازداشت شدگان با اتهامهای جدی «افساد فیالارض» و «محاربه» روبهرو هستند که به گفته وکلا، ممکن است مجازات سنگینی مثل اعدام در پی داشته باشند.
این گزارش، وضعیت دو تن از بازداشت شدگان گمنام روزهای اخیر در خیزش مردمی ایران را شرح میدهد.
***
زهرا علیشزاده؛ زنی در جستجوی آزادی
زهرا علیشزاده زن جوان ۲۲ ساله که در دانشگاه فنی و حرفهای «شریعتی» تهران در رشته طراحی و مد تحصیل میکند یکی از هزاران زندانی است که بینام و بیصدا در سیاهچالههای نظام محبوس است. زنی درست همسن و سال «مهسا (ژینا) امینی» که در جریان اعتراضات شب ۲۶ آبان ۱۴۰۱ آبانماه در متروی تئاتر شهر تهران بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
یک منبع نزدیک به زهرا علیشزاده به «ایرانوایر» میگوید: «زهرا از یک خانواده وابسته به نظام و بسیار مذهبی میآید اما او هم مثل بسیاری دیگر راهش از خانوادهاش جداست. پدرش اهل اردبیل است و خانوادهاش هیچ پیگیری برای بازداشت او نمیکنند. زهرا در جریان اعتراضات زنان در متروی تئاتر شهر همراه یک نفر دیگر از دوستانش بازداشت شده است و از وقتی که بازداشت شده تنها یک تماس کوتاه گرفته است.»
دوستان زهرا علیشزاده به سبب اینکه بازداشتها در شامگاه ۲۵ و ۲۶ آبان در ایستگاههای مترو با ضرب و شتم و خشونت بسیار زیاد همراه بوده بسیار نگران سلامت او هستند.
بر اساس چندین ویدئو که از درگیری نیروهای امنیتی با شهروندان معترض در ایستگاه مترو تئاتر شهر تهران در شبکههای اجتماعی منتشر شده نشان میدهد که ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به مردم معترضِ محبوس در واگنهای قطار مترو حمله مسلحانه و مستقیم شلیک کردهاند.
در یکی از این ویدیوها شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به سمت واگن زنان که درهای آن بسته شده، به وضوح دیده شده و از گاز اشکآور نیز برای حمله به معترضان در فضای بسته استفاده کردهاند.
به گفته این فرد آگاه ماموران کنترل بلیط، بنری را در دستان یکی از افرادی که همزمان با زهرا قصد عبور از گیت را داشته دیده و با ماموران نیروی انتظامی حاضر در مترو تماس گرفته است:
«همه شعار زن زندگی آزادی میدادند اما زهرا یکی از رهگذرانی است که مثل همیشه از مسیر همیشگیاش در حال بازگشت به خوابگاه بوده است. دوستش را که همراه با او بازداشت شده بود همان شب رها کردند اما او را بردند. ساعت ۲ نیمه شب تماسی گرفته و گفته که ماموران نیروی انتظامی بازداشتش کردهاند و دارند فردا به دادسرای اوین مراجعه کنید.»
پدر زهرا سه روز بعد از اینکه از بازداشت او مطلع شده برای پیگیری کارهای او مراجعه کرده اما در طول روزهای اول بازداشت هم خانواده پدری او در تهران پیگیر وضعیت او بودهاند:
«دوستان زهرا چند بار به محلی که زهرا بازداشت شد مراجعه کردند تا بلکه خبری از او بگیرند اما آنها را تهدید کردهاند که اگر دوباره مراجعه کنید شما را هم بازداشت میکنیم. مقابل دادسرای اوین یکی از سربازها به خانوادهاش گفته که زهرا در اوین است اما دیگر هیچ خبری از او نیست.»
منبع نزدیک به زهرا علیشزاده به ایرانوایر میگوید دوستان زهرا توسط ماموران حراست مستقر در خوابگاه نیز مورد سوال و جواب قرار گرفتهاند: «شب اول بازداشت ماموران خوابگاه پیگیری کرده بودند که چرا به خوابگاه برنگشته است. شب دوم دوستانش را خواسته بودند و پرسیده بودند چرا موهای زهرا کوتاه است فکر کرده بودند در همراهی با اعتراضات موی خودش را کوتاه کرده اما زهرا از دوسال قبل که دانشجوی این دانشگاه شده بود موهایش کوتاه بود خلاصه که گفتهاند بعد از این دیگر امکان پیگیری ندارند و خانوادهاش باید دنبال او بروند.»
امیرحسین رحیمی؛ کودک ۱۵ سالهای که از سر کار بر میگشت
«امیرحسین رحیمی»، ۱۵ ساله و ساکن شهرک اندیشه در کرج است. روز ۲۱ مهرماه، او مثل همیشه در حال بازگشت از محل کار، بستنی خریده بوده و در حال خوردن آن بوده که نیروهای بسیج به او حمله میکنند. در این گیر و دار امیرحسین مقاومت میکند و موفق میشود از دست بسیجیها فرار کرده و به آن سمت خیابان برود که با تفنگ ساچمهای به او شلیک میکنند.
فرد آگاهی که نزدیک به خانواده امیرحسین است و با ایرانوایر گفتگو کرده میگوید که با وجود شلیک به امیرحسین و زخمی بودن او، همان شب او را در ون به شدت کتک میزنند. یکی از بسیجیها تفنگی روی پای او گذاشته بوده و آن یکی میگفته بزن بکشیمش و بیاندازیم بیرون. این فرد میگوید که امیرحسین ۱۵ ساله را آنقدر کتک زدهاند تا رمز گوشیاش را بگوید که پرده گوشش پاره شده و حالا گوشدرد شدید دارد.
امیرحسین رحیمی که در حدود ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر در حوالی فلکه چهارم فردیس بازداشت شده را نیروهای بسیجی با خود به جایی برده و از آنجا یک کوکتل مولوتف در کیفش گذاشتهاند. او در زمان بازداشت فقط وسایل شخصی و موبایل خود را به همراه داشته و هیچ کوکتل مولوتفی به همراه او نبوده است.
با اینوجود، در اتهاماتی که بعد از گذشت حدود دو ماه برای او در نظر گرفتهاند، «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق حمل کوکتل مولوتف» مطرح شده است.
آنگونه که این فرد آگاه به ایرانوایر میگوید، امیرحسین ۱۵ ساله تا یک هفته بعد از بازداشت در یک بازداشتگاه مخفی سپاه پاسداران نگهداری شده است. بعد از یک هفته او را به کانون اصلاح و تربیت زندان «کچویی» کرج فرستادهاند و تازه آن زمان بوده که خانواده توانستهاند از زنده بودن او با خبر شوند:
«مادرش همان روز اول رفته بود جلوی امنیت کرج. آنجا تعداد خانوادهها خیلی زیاد بوده. بعد خانوادهها از اینکه ماموران پاسخی نمیدهند عصبانی میشوند و میگویند که ما همینجا مینشینیم تا بگویید بچههای ما کجا هستند. ماموران از دیدبانی با تیرکمان و بعد از پایین با تفنگ ساچمهای و باتوم به جان پدر و مادرها میافتند. مادر امیرحسین را هم با باتوم توی صورتش زده بودند و چشمش پر از خون شده بوده و یک هفته از شدت کبودی باز نمیشد.»
امیرحسین که هفته دیگر تولد شانزده سالگی اوست، در زندان بسیار تحت فشار بوده است. این کودک در تماس تلفنی با خانوادهاش گفته است که دیگر تحمل ندارد و خودش را خواهد کشت.
تاکنون گزارشهای بسیاری از خودکشی نوجوانانی که بعد از آزادی از زندان، اقدام به خودکشی کردهادن منتشر شده است. «یلدا آقافضلی»، دختر ۱۹ سالهای بود که در جریان اعتراضات در روز چهارم آبان در حوالی خیابان انقلاب تهران بازداشت و روز ۱۵ آبان آزاد شده بود. او روز ۲۰ آبان در خانهشان جان خود را گرفت.
فرد آگاهی که درباره وضعیت امیرحسین با ایرانوایر گفتگو کرده میگوید که برای امیرحسین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی بریدهاند، ولی مادرش مستاجر است و نتوانسته این وثیقه را جور کند:
«مادرش یک ماه و بیست روز است که هر روز پیگیر میشود. الان پرونده او را برای شعبه یک دادگاه انقلاب کرج فرستادهاند، همانجا که ۱۰ کودک زیر ۱۸ سال را به اتهام محاربه دارند محاکمه میکنند. خانواده واقعا نگرانند. پرونده امیرحسین را اول برای بازپرسی به شعبه ۸ کرج فرستاده بودند. بازپرس آنجا فردی به نام «میرزایی» بوده و وقتی امیرحسین را چشم بسته آنجا بردهاند حتی نگذاشته چشمبندش را باز کند. به او گفته که هر چه قبلا نوشتی را دوباره بنویس و امضا کن. بچه بیچاره نمیدانسته که اصلا در بازپرسی است و فکر کرده اگر ننویسد دوباره کتکش میزنند. بازپرس به او گفته بگو … خوردم که آزادت کنم. او هم گفته ولی بازپرس گفته من به خورد و خوراکت کاری ندارم آنقدر بخور تا سیر شوی. ببینید این اگر بازپرس است، بازجوها چطوری هستند.»
اشاره این فرد آگاه از محاکمه ۱۱ یازده نفر، از جمله چند کودک زیر ۱۸ سال در شعبه اول دادگاه انقلاب کرج در روز چهارشنبه ۹ آذرماه است. پیشتر کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان نوشته بود که این شهروندان که برخی از آنها تعاریف قوانین بینالمللی «کودک» هستند، به اتهام «محاربه» و «افساد فیالارض»، محاکمه میشوند.
امیرحسین ۱۵ ساله، اکنون منتظر بررسی پرونده در همین دادگاه است. او از حق دسترسی به وکیل محروم است و در تماسهایش با خانواده میخواهد که کاری برای رها شدن او انجام دهند.
No comments:
Post a Comment