روز شنبه پنجم شهریور ۱۴۰۱، «هدایتالله فرزادی» به ریاست زندان «اوین» منصوب شد.
در نخستین روزهای ریاست هدایتالله فرزادی بر اوین، خبر رسید که «بهنام موسیوند»، زندانی سیاسی برای تنبیه به زندان «رجاییشهر» منتقل شده است. حالا او در اعتصاب غذا به سر میبرد و روی ویلچر نشسته و فرزادی همچنان بر صندلی سرپرستی اوین تکیه داده است.
نام فرزادی را بسیاری در ارتباط با قتل «علیرضا شیرمحمدعلی»، زندانی عقیدتی در زمان ریاست او بر زندان «تهران بزرگ» (فشافویه) میشناسند. بسیاری از زندانیان هم با او برخورد رو در رو داشتهاند؛ وقتی شخصا آستین بالا میزد و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میداد.
فرزادی کیست، از کجا آمده و چه مراحلی را طی و چهطور اعتماد دستگاه قضایی را جلب کرده است تا به ریاست اوین برسد؟
***
طبق اطلاع «ایرانوایر»، هدایتالله فرزادی از نیروهای امین و مورد حمایت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او حتی تحصیلکرده رشته حقوق دانشگاه وابسته به این نهاد نظامی است؛ یعنی دانشگاه «امام حسین» که تنها شیعیان وفادار به جمهوری اسلامی را پس از گزینشهای بسیار میپذیرد که بتوانند در آینده کادر مورد اعتماد سپاه باشند.
خوشخدمتیهای فرزادی به سپاه از همان دوران چشمگیر بود و توانست اعتماد این نهاد را به تدریج جلب و تحکیم کند. او با حمایت سپاه، به عنوان نیروی مورد تایید اطلاعات این نهاد نظامی امنیتی وارد سیستم زندانبانی شد. در پروفایلهایی که از فرزادی دیده میشود، از سال ۱۳۸۶ تا بهمن ۱۳۹۶ ریاست زندان مرکزی «دیزلآباد» کرمانشاه را برعهده داشته است.
اما طبق اطلاع «ایرانوایر»، فرزادی بازجوی مورد اعتماد اطلاعات سپاه هم بوده است و زندانیان سیاسی یا به تعبیر جمهوری اسلامی، «امنیتی» کرمانشاه را به او میسپردند. در عینحال، فرزادی را از نیروهای تیم «غلامعلی محمدی» میشناسند که همگام با او در سیستم زندان رشد کرد. محمدی از آبان ۱۴۰۰ به ریاست سازمان زندانها منصوب شد. او نیز از نیروهای معتمد «غلامحسین محسنیاژهای» محسوب میشود.
متشرعی تند که به شکنجهگری متهم است
فرزادی را «متشرعی تند» با ظاهر و باطنی معتقد به جمهوری اسلامی توصیف میکنند. گفته میشود او در اعتقاد و بیپروایی در اعمال خشونت حتی میتواند به بنیادگرایان اسلامی شیعه نزدیک باشد. نگاهی که فرزادی سالها در مقامهای مختلف سازمان زندانها حفظ کرده، این است که زندانیان باید هزینههای سنگین روحی و روانی بپردازند تا دیگر به زندان بازنگردند. برای همین هم به شهادت بسیاری، از جمله خشنترین بازجوها و زندانبانها بوده است.
بنا به اطلاع «ایرانوایر»، اگرچه شکایتهای بسیاری از فرزادی بابت بدرفتاری و اعمال خشونت به ثبت رسیده اما حمایت اطلاعات سپاه و سازمان زندانها باعث شده است که این شکایتها راه به جایی نبرند.
نمونههایی از شواهد شکنجهگری هدایت فرزادی
هدایتالله فرزادی پیش از ریاست بر زندان دیزلآباد، از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ رییس اردوگاه کاردرمانی بود و پس از دیزلآباد، برای دو سال ریاست زندان فشافویه را برعهده داشت. پس از قتل علیرضا شیرمحمدعلی، بسیاری گمان بردند فرزادی برکنار شده است اما او به سمت ریيس بازرسی سازمان زندانها گماشته شد.
برخی از زندانیان سیاسی که همچنان در حبس به سر میبرند، معتقدند که هدایتالله فرزادی در قتل علیرضا شیرمحمدعلی نقش داشته است.
«سهیل عربی»، وبلاگنویس و زندانی سیاسی سابق در صفحه فیسبوک خود این مساله را پیشتر شهادت داده بود: «هدایتالله فرزادی با این که میدانست حمید خروس و نوچهاش قصد ارتکاب قتل مجدد دارند، نه تنها از فاجعه جلوگیری نکرد، بلکه فرصت کشتن علیرضا را برای قاتلان فراهم کرد.»
این زندانی سیاسی سابق در مطلبی دیگر در فیسبوک نوشته بود که هدایتالله فرزادی او را تهدید میکرد به «امینآباد» منتقل خواهد شد و دیگر زندانیان را تحریک به شکنجهاش میکرد: «[فرزادی] به نوچههایش، وحید صفری و محسن سعادت دستور داد در دهانم قرص بریزند. تا مدتها تشنج میکردم و گیج بودم. وحید صفری بعدتر گفت که حمید خروس شیشه در بطری آب میریخت. به جرم فضولی. یعنی تهیه و پخش چند گزارش از اوضاع فاجعهوار زندان.»
او در بخشی دیگر از روایتهایش میگوید معاون فرزادی به دو زندانی متهم به قتل پیشنهاد کرده بود که اگر سهیل عربی را بکشند، به زندان گوهردشت بازگردانده شوند و از سوی دیگر، فرزادی سفارش کرده بود که کسی به جز وکیل بند (نیروی مورد اعتماد زندانبان در بند زندانیان) حق ورود به سلول سهیل عربی را نداشت تا پروندهسازی علیه او را تکمیل کند.
افشاگریهای سهیل عربی از داخل زندان باعث شدند که او در کنار کتک و بازجوییهای خشن، دو سال حبس و تبعید هم اضافه بر قبل بگیرد.
یکی از زندانیان سیاسی سابق که از درویشان گنابادی است نیز در گفتوگو با «ایرانوایر» شهادت داد فرزادی در زندان فشافویه و هنگام ضرب و شتم زندانیان، پا روی گردن دیگر درویش زندانی گذاشته بود و شخصا او را مورد ضرب و شتم قرار میداد. نام این شاهد به خاطر زندگی در ایران، محفوظ است.
«ابراهیم اللهبخشی»، از دیگر درویشان گنابادی که در واقعه «گلستان هفتم» بازداشت شده بود هم به «ایرانوایر» گفت شخصا از جانب فرزادی کتک خورده است: «او در روز اول بازداشت ما را به سه گروه تقسیم و تفرقهافکنی بین دراویش را باب کرد. به دراویش میگفت که درویشی دیگر علیه آنها تکنویسی کرده است. ممنوعیتهای ما که از خرید کنسرو خوراکی تا کارت تلفن را شامل میشد، به دستور او بودند. خودش در بند حاضر میشد و اسم بچهها را میخواند که برای ملاقات یا بهداری میروند اما پس از چند روز بیخبری، متوجه میشدیم زیر بازجویی هستند.»
اللهبخشی گفت که فرزادی او را به همراه چند نفر دیگر از درویشان بهخاطر درگیری با افسر نگهبان به انفرادی انداخته و نیروهای حفاظتی را برای ضرب و شتم آنها فرستاده بود: «کتک خوردیم. باید پابرهنه در حیاط راه می رفتیم. پاهایمان تاول زد. به دستور او، دستهایمان را با دستبند پلاستیکی بسته بودند.»
این زندانی سیاسی سابق پس از مدتها توانسته بود با پیگیری، ملاقات حضوری با فرزندش بگیرد اما در لحظه ملاقات، فرزادی دستور داده بود که ملاقات به کابینی تغییر کند؛ مسالهای که فشار روانی برای فرزند کوچک او به همراه داشت. فرزادی از اعزام او و دیگر زندانیان به بیمارستان هم جلوگیری میکرد. اللهبخشی سه بار با وجود نوبت عمل جراحی دستش، به زندان برگردانده شده بود.
او گفت در زمان نگهداری درویشان در فشافویه، به خاطر اعمال فشار، شکنجه و تحقیر، برخی از زندانیان خودکشی میکردند اما خبری از آنها بیرون نمیآمد. از سوی دیگر، گفته میشود ممانعت فرزادی از اعزام زندانیان به بیمارستان باعث روی دادن فجایعی مثل مرگ زندانیان شده است؛ همانها که نام و راهی به رسانهها ندارند.
به شهادت دو تن از درویشان گنابادی که پیشتر در زندان بودهاند، فرزادی در ضرب و شتم آنها، کت از تن در میآورده، آستین بالا میزده و شخصا آنها را کتک میزده است. وقتی هم که درویشان، از جمله «ظفر مقیمی» اعتصاب غذا کرده بودند، گفته بود: «بگذارید بمیرند، یک زباله کمتر!»
فرزادی از پنجم شهریور ۱۴۰۱، در پی فرار «فرهاد سلمانپور»، یکی از زندانیان اوین از دادسرای این زندان، ضمن حفظ سمت بازرسی سازمان زندانها، سمت ریاست اوین را هم برعهده گرفت. مراسم مرافعه او هفتم شهریور در اوین برگزار شد.
روایت مشهور؛ وادار کردن زندانیان به تماشای قطع دست
چند تن از زندانیان جرایم عادی که پیشتر در زندان دیزلآباد حبس بودند و بعدتر به فشافویه منتقل شده، در توصیف فرزادی گفتهاند: «مثل داعشیها بیرحم بود. او کسی بود که شخصا در مراسم اعدام حاضر میشد و چهارپایه از زیر پای اعدامی میکشید.»
«ربین رحمانی»، از فعالان حقوق کُردها است که در دوران ریاست هدایتالله فرزادی بر زندان دیزلآباد، در آنجا زندانی بود. او شهادتهای خود را از شکنجهها و شرایط این زندان پیشتر به ثبت رسانده است.
در میان روایتهای رحمانی، روایتی مشهور وجود دارد که میان زندانیان، از جمله سوابق هدایتالله فرزادی به حساب میآید: «شاید یکی از تلخترین صحنههای دلخراشی که واقعا مدتی مرا متاثر کرد، قطع دست یکی از زندانیان سارق سابقهدار در محوطه داخل زندان دیزلآباد با حضور تمامی زندانیان جرایم سرقت بود. [...] اینجا ایستگاه آخر دنیا است. اینجا انسانیت رنگ میبازد. اینجا زندان دیزلآباد کرمانشاه است.»
فرزادی این زندانی را برای تنبیه به بند زندانیان خطرناک منتقل کرده بود: «هدف رییس زندان از انتقالم به این بند، ترساندن و هشدار غیرمستقیم بود که مواظب عملکرد خود در آینده باشم.»
همان اتفاقی که حالا برای بهنام موسیوند هم رخ داده است.
زندانیان معترض؛ اعمال شکنجههای روانی بیشتر
میان زندانیان سیاسی معروف است که آنها دو گروه هستند؛ گروهی که با زندانبانها، از روسای زندان تا افسران نگهبان گفتوگو میکنند و گروهی که معترض هستند. آنچه از روایتهای زندانیان سیاسی از کرمانشاه تا اوین برمیآید، هدایتالله فرزادی زندانیانی را که سر سازش نداشته باشند، مورد شکنجههای مضاعف قرار میدهد.
انتقال بهنام موسیوند به زندان رجاییشهر، آنهم در شرایطی که به بیماری مبتلا است و باید به بیمارستان اعزام شود، یکی از همین نمونهها است. موسیوند طی سالها حبس، بارها به شرایط زندان اعتراض کرده است و حالا هم مقابل انتقال به بیمارستان با پوشش زندان همراه با دستبند و پابند تن نمیدهد. نتیجه این اعتراضها برای او، اقدام تنبیهی هدایتالله فرزادی است که کارنامهای مملو از اعمال خشونت دارد.
نام فرزادی به عنوان یکی از ناقضان حقوق بشر ثبت شده است. «ایرانوایر» شهادتها و اسناد موجود را برای بررسی در اختیار «حسین رئیسی»، حقوقدان و استاد «دپارتمان حقوق و مطالعات حقوقی» قرار داده است. این حقوقدان ضمن بررسی این شواهد، توضیح داد که در صورت خروج هدایتالله فرزادی از ایران، امکان دستگیری و محاکمه او به اتهام «شکنجهگری»، در دادگاهی بینالمللی وجود دارد.
رئيسی گفت: «در فرضی که فرزادی خارج از ایران باشد، شرایط دستگیری و محاکمه او از حمید نوری هم بهتر است. جرایم نوری به پیش از تصویب اساسنامه رم در خصوص دادگاه جنایی بینالمللی (ICC) مربوط میشود اما پس از تصویب آن، جرایم بینالمللی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی است، عبارت هستند از جرایم جنگی، شکنجه، تجاوز، نسلکشی و جنایتهای علیه بشریت. فرزادی در صورت خروج از ایران، به عنوان شکنجهگر و اگر در قتلی دست داشته، میتواند مورد تعقیب قرار بگیرد. مثل اتفاقی که برای نوری افتاد، یک دادستان میتواند این اقدام را انجام دهد. هرکدام از ناقضان حقوق بشر که اتهامشان در حوزه صلاحیت جرایم دیوان بینالمللی کیفری که صلاحیتی جهانی است، تعریف شود، در هر کجای دنیا قابل تعقیب هستند.»
حمید نوری تیر سال جاری پس از نزدیک به یک سال محاکمه در دادگاه استکهلم به خاطر دست داشتن در کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ به حبس ابد محکوم شد.
با چنین کارنامه، اسناد و شهادتهایی، همانطور که حسین رئیسی توضیح داد، هدایتالله فرزادی را میتوان به محض خروج از ایران به اتهام شکنجهگری محاکمه کرد؛ شخصی که از دانشگاه امام حسین سپاه پاسداران برآمد و با حمایتهای اطلاعات سپاه، به نیرویی متعهد و مورد اعتماد تبدیل شد و به ریاست اوین رسید.
No comments:
Post a Comment