این گزارش در شروع سال ۱۴۰۳ و اولین روز نوروز، بهاریه «ایرانوایر» و درباره ورود و نامگذاری برخی گلها در ایران است.
***
گل نزد ایرانیان از دوران باستان و هخامنشیان تا امروز دارای اهمیت بسیار بوده است. از نقشهای لوتوس (نیلوفر) بر سنگهای هخامنشی و پایه تختروان و دشنه داریوش، تا شکلهای تغییریافتهاش در تزیینات معماری اسلامی و صفویه و قاجاریه، تا نمادها و معنیهای ضمنی و افسانهها و تفاسیر مرتبط، همگی نشانگر علاقه مردمان ایران به گل است.
بر اساس سنگنگارههای تختجمشید، مردم پارس و ماد هنگام ملاقات شاهان و برای شادباش مهرگان و نوروز، این گل را به دست میگرفتند. گنبد و ایوان طاقدار اشکانیان نیز به روایتی وامدار شکل طاقدار نیلوفر آبی است. نقوش گلهای متفاوت در فرشها و پارچههای دستباف و زیورآلات در دورههای مختلف نیز شاهدی بر اهمیت آن در طول تاریخ است. گل و پرورش آن به شکل امروزی اما از چه زمانی به ایران آمد و برخی گونههای آن چگونه نامگذاری شدند؟
تاریخچه پیدایش گلفروشی در ایران
حضور گل به شکل امروزی در زندگی ایرانیان تنها سابقهای صدساله دارد. دلیلش شاید بیبضاعتی، فقر فرهنگی و اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی در سدههای گذشته باشد.
«جعفر شهری»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی در کتاب پنج جلدی «طهران قدیم» نخستین مغازه گلفروشی در تهران را متعلق به اواخر ۱۳۱۰ برآورد میکند: «گلفروشی ژرژیک» در چهارراه کنت (تقاطع خیابانهای لالهزار و منوچهری).
۱۶ سال پیش از آن نیز در رشت، ابراهیم اللهوردی وطنآبادی که پرورش گل و گیاه را در گرجستان آموخته بود، باغی برای پرورش گل ساخت و برای فروش گلهایش، مغازهای در خیابان شاه رشت برپا کرد. با اینحال پیشه گلفروشی را به ارامنهای که از عثمانی به ایران مهاجرت کردهبودند، نسبت دادهاند.
عمده مشتریان مغازهها و دکههای گلفروشی که به مرور باب میشدند، اعضا و کارکنان غیرایرانی سفارتخانه ها بودند. تا آن زمان گل برای ایرانیان پدیدهای تجملی و لوکس محسوب میشد و در مراسم خاص و عیادت از بیمار و... معمولا از گلدان گل استفاده میکردند که ماندگاری و دوام بیشتری داشت.
در خاطرات مظفرالدینشاه از سفرش به فرنگ (۱۲۸۴ خورشیدی)، درباره شرکتش در یک جشن گل در بلژیک آمده است:
«امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا نمودند. رفتیم به تماشا. بسیار عید باتماشایی بود. تمام کالسکهها را با گل مُزین کرده و توی کالسکهها و چرخها را پُر از گل نموده بودند [طوری] که کالسکه پیدا نبود، و خانمها سوار کالسکه شده، با دستههای گل در جلوی ما عبور کردند وعکاسباشی هم مشغول عکساندازی بود...»
شاه قاجار در آن سفر با رسمهایی مثل گل هدیهدادن و گلگرفتن یا گلگذاشتن بر سر مزار درگذشتگان به نشان احترام نیز آشنا میشود و در همان سفر از امپراتور آلمان میخواهد تا یکی از باغبانهای کاربلدش را به تهران بفرستد تا او نیز گل پرورش دهد.
نقل است که شاه صد تُن خاک هلندی و ۱۲۰ صندوق تخم گل فرنگی و سنبل هلندی به هلند، و صندوقها تخم گل ویکتوریا به روسها سفارش میدهد و این گیاهان در باغهای سلطنتی تهران کاشته میشوند، اما به سبب خشکسالی و بدی آبوهوا و سوءمدیریت، این رویای شاهانه به انجام نمیرسد. با آمدن گیاهشناس و باغبان سلطنتی از آلمان، ژرژ پطرویا، بالاخره اطراف باغ گلستان گلکاری و شاه خرسند میشود. بدیهی است که چنین ولخرجیهایی در زمانه قحطی و خشکسالی در تهران و ایران چندان مورد پسند نبوده است.
با گذشت زمان، به تدریج دکههای گلفروشی در اطراف منطقههای شاهآباد تهران، حد فاصل مخبرالدوله، بهارستان و قوامالسلطنه برپا شد و درباریان و سران حکومتی و ثروتمندان به خرید شاخههای گل و استفاده از آن در مراسم و مهمانیها روی آوردند.
نخستین موسسه کشاورزی و پرورش گلوگیاه را «سیدحسن زعیم» بر حسب علاقه شخصی در ۱۳۱۹ در تهران دایر کرد. مغازه گلفروشی زعیم نیز تا امروز موجودیت دارد. به تدریج بر واردات گل و درختچههای تزئینی افزوده شد و این پیشه گسترش یافت.
بعضی از گلها به خاطر شباهتشان به شیء یا پدیده دیگری (گل کاغذی، گل ساعت، شیپوری، سگدندان، چشمبلبل) یا بر اساس نحوه عملکرد (آفتابگردان) و یا نزدیکی به واژه لاتین آن گونه (نرگس/نارسیس) نامگذاری شدهاند. نام برخی از گلها اما با افسانهای همراه است و نامگذاری بعضی دلیل تاریخی دارد.
No comments:
Post a Comment