صدایش کمجان است. گاهی از کسی که آن طرف خط تلفن است عذرخواهی میکند و نفس میگیرد که بتواند ادامه دهد. ۱۷ روز است که در اعتصاب غذاست و این سومین اعتصاب غذای او در ۵ ماه گذشته است.
در این فایل صوتی که یکشنبه ۲۲بهمن۱۴۰۲ به دست «ایرانوایر» رسیده، «آرمیتا پاویر»، دانشجو زندانی در زندان تبریز میگوید که مسوولان زندان تاکنون بارها تهدیدش کردهاند که او را در بیمارستان روانپزشکی «رازی» تبریز بستری خواهند کرد.
آیا سازمان زندانها میتواند به همین راحتی زندانیان را در بیمارستانهای روانپزشکی بستری کند؟
***
آرمیتا پاویر ۲۹ ساله است و ۲۲شهریور۱۴۰۲ بازداشت و به زندان تبریز منتقل شده است. او که پیشاز این هم در جریان اعتراضات سراسری به کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد، بازداشت شده بود، این بار آخر را بهدلیل شکایت خصوصی در ارتباط با مسائل مالی که با دانشگاه مدنی تبریز داشته، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
اما خودش و نزدیکانش بارها بر این تاکید داشتهاند که بازداشت او در نزدیکی سالگرد ژینا، بهدلیل فعالیتهای مدنی او بوده است. او بابت این موضوع تاکنون دو بار دیگر نیز اعتصاب غذا کرده است. پیشتر در یک فایل صوتی که نسخهای از آن نیز به دست ایرانوایر رسیده بود، بهطور مفصل درباره پروندهاش توضیح داده و گفته بود که در سلامت کامل به اعتصاب غذا دست زده و هر بلایی که سر او بیاید، مقصر نظام جمهوری اسلامی است، که بابت یک مقاومت مدنی، آرزوها، زندگی و شغل او را گرفته است.
خانم پاویر اواخر آذر۱۴۰۲ از سوی دادگاه انقلاب آذرشهر بهاتهام «تبلیغ علیه نظام»، به هفت ماه و ۱۶ روز و بابت اتهام «اهانت به رهبری»، به ۱۵ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شد. حکم صادر شده علیه آرمیتا پاویر در بند زنان زندان تبریز به این دانشجو اخراجی دانشگاه مدنی آذربایجان ابلاغ شده است. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و در صورت تایید این حکم در دادگاه تجدیدنظر، ۱۵ ماه و یک روز از حکم صادرشده قابلاجرا خواهد بود.
آرمیتا اما در این فایل صوتی که روز یکشنبه ضبط شده، میگوید که نیمههای شنبه۲۱بهمن حالش خراب شده و با داد و فریادهای هم بندیهایش، زندانبانها فشار او را اندازه گرفتهاند و فشارش حدودا ۶ روی ۴ و ضربان قلبش حدودا ۶۰ بوده است.
او میگوید که مسوولان زندان بعد از خواهش و تمناهای همبندیهایش به دکتر زندان زنگ زده و او را به آنجا منتقل کردهاند. او درباره تجهیزات پزشکی زندان نیز میگوید: «دکتر که فشارم را گرفت گفت ۱۱ است و میخواست به من سِرُم بزند. من فقط میگفتم من را ببرید بالا، سِرُم هم نمیزنم و نمیخواهم اینجا باشم. آنوقت دیدند حالم وخیم است من را بردند بهداری. این دومین بار است که میروم بهداری، آنجا هیچ امکانات درست و درمانی هم نیست. یک فشارسنج درست نیست و هر کدامشان یک چیز نشان میدهند.»
او درباره رفتار کارکنان بهداری نیز میگوید: «در بهداریشان یک مانیتور درست کار نمیکند که نبض زندانی را ببینند. در بهداری به من گفتند خوابمان میآید، تو از خواب بیخوابمان کردی.»
زندان تبریز، بهویژه بند زنان این زندان، ازنظر شرایط بهداشتی، سلامت و استانداردهای محل نگهداری زندانیان، یکی از بدترین زندانهای ایران است. پیشاز این، ایرانوایر در گزارشی، درباره تجاوز و تحقیر زندانیان زن محبوس در این زندان نوشته بود.
«گردن خم نمیکنم»
آرمیتا پاویر در فایل صوتی که برای ایرانوایر هم ارسال شده، میگوید که دکتر زندان هرچه سعی کرده از او رگ بگیرد تا بتوانند به او سِرُم وصل کنند، نتوانسته است و برای همین می خواستهاند او را به بیمارستان منتقل کنند، اما او گفته که نمیرود: «گفتم بیمارستان نمیروم و به هزار و یک دلیل اعتصابم را نخواهم شکست. تحت هیچ شرایطی گردن خم نخواهم کرد و برای مردن هم آمادهام.»
این دانشجو زندانی همچنین درباره فشارهایی که مسوولان زندان بر او میآورند، میگوید: «تلفنها را قطع کردهاند تا نتوانم خبری از خودم به بیرون بفرستم. نخواستم بچهها از تلفنشان محروم شوند. میروند و میآیند و میگویند میخواهیم ببریم تو را در بیمارستان رازی بستری کنیم.»
بیمارستان روانپزشکی رازی در شهر تبریز یکی از بدنامترین مراکز مربوط به بیماریهای اعصاب و روان است که قوهقضاییه جمهوری اسلامی پیشاز این نیز برخی فعالان مدنی ترک آذربایجانی را در این بیمارستان بستری کرده است.
یکی از آخرین موارد، «رویا ذاکری»، زن جوانی است که بابت اعتراض به برخورد ماموران حجاب در مرکز شهر تبریز، روی زمین نشست و علیه «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی شعار داد. ماموران امنیتی تنها ساعاتی بعد از بازداشت این زن، او را به بیمارستان رازی منتقل کردند.
به گفته آرمیتا پاویر، همبندیهایش در اعتراض به تهدید مقامات زندان درباره بستری کردن او در بیمارستان رازی گفتهاند: «بچهها گفتند ۱۷ روز است این (آرمیتا) نمیخورد و نمیآشامد، ولی تا به امروز نه به یک نفر پرخاش کرده و نه حرفی زده و نه قند خونش را بهانه قرار داده و آسایش کسی را سلب کرده. فقط گفته بچهها بالای سر من بیدار نمانند، راضی نیستم.»
او تاکید میکند: «میگویند اختلال دوقطبی داری و روانکاو باید ببیندت. جنگ روانی راه میاندازند که من را عصبی کنند.» او همچنین درباره برخورد ماموران زندان با خودش نیز میگوید: «میگویند فکر میکنی بمیری چه میشود، از تو گندهترهایش مرد و هیچچیز نشد.»
این فعال دانشجویی اهل تبریز با صدایی که بهسختی در میآید میگوید: «من در مقابل اینها گردن خم نخواهم کرد. جنازهام هم از اینجا بیرون برود، گردن خم نخواهم کرد. گلویم خشک شده، نمیتوانم حرف بزنم. از طرف من به همه سلام دوستان برسان و بگو برای همه چیز آماده باشند. من کوتاه نخواهم آمد.»
«مجنونسازی» برای سرکوب آنهایی که نمیشکنند
خانم پاویر تاکنون در چندین فایل صوتی، اتهامات کلیشهای که دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی علیه او مطرح کرده را رد کرده و گفته است که علیه ظلمی که بر او میرود، ساکت نخواهد ماند.
یک فرد آگاه که فایل صوتی خانم پاویر را در اختیار ایرانوایر قرار داده، به ما میگوید که آرمیتا «خیلی جسور و محکم است و واقعا به نیت مرگ میرود» و اعتصاب غذا میکند. این شخص آگاه همچنین میگوید که بهخاطر حقخواهی خانم پاویر، مقامات زندان تبریز میخواهند برایش پروندهسازی کنند که او قصد شورش و تحریک زندانیان را دارد.
همچنین سندی به دست ایرانوایر رسیده که نشان میدهد در کیفرخواست او، دادستان آذرشهر، بهنام «حجت نجارزاده»، با اشاره به اینکه آرمیتا «ابراز ندامت» نکرده، باوجودی که میتوانسته با آن «مورد عفو رهبری» قرار گیرد و باوجود صدور قرار «وثیقه متوسط»، از خانواده و نزدیکانش خواسته که کسی وثیقه نگذارد، پس حتما هدف خاصی دارد.
این اولینباری نیست که نظام جمهوری اسلامی از مجنونسازی و پروندهسازی درباره سلامت روان زندانیان سیاسی و عقیدتی استفاده میکند.
پیشاز این «کیانوش سنجری»، روزنامهنگاری که در زندان اوین در حبس به سر میبرد، در مرداد۱۳۹۹ وقتی به مرخصی آمد، با رشته توییتی پرده از رازی دردناک برداشت. سنجری در توییت خود نوشته بود که در سال ۱۳۹۸ توسط دو مامور زندان به بیمارستان روانی «امینآباد» منتقل شده و تا زمانی که سردر بیمارستان را ندیده بوده، نمیدانسته به کجا منتقل شده است.
«بهنام محجوبی»، درویش گنابادی زندانی در «اوین» نیز که روز ۲۸بهمن۱۳۹۹ پس از هشت ماه تحمل حبس و شکنجه و بهدنبال سه روز کما در «بیمارستان لقمان» تهران جان باخت، از قربانیان شکنجههای روانی جمهوری اسلامی و سیاست مجنونسازی زندانیان سیاسی بود.
قوهقضاییه جمهوری اسلامی درحالی زندانیان سیاسی ازجمله بهنام محجوبی، کیانوش سنجری، «یاسمین رضایی بابادی» و «رویا ذاکری» را در شرایط سلامت روان راهی بیمارستانهای روانی کرده، که «محمد قبادلو»، جوان معترض ۲۳ سالهای را که با اختلال دو قطبی دستوپنجه نرم میکرد، بهاتهام قتل یک مامور امنیتی به نام «فرید کرمپور» اعدام کرد.
قوهقضاییه مدعی است که قبادلو با یک پیکان در شهرک پرند، به نیروهای امنیتی حمله کرد و آن مامور امنیتی را زیر گرفته و کشته است. این درحالیست که آقای قبادلو بهوضوح در دادگاه خطاب به قاضی گفته بود که پیشاز آن اتفاق، برای دو شب نخوابیده و مدتی بوده که قرصهایش را مصرف نمیکرده است. محمد قبادلو در جریان بازجوییهایش بهشدت شکنجه شده و بازجوها از دسترسی او به داروهایش، خودداری کرده بودند.
حقوق شما
«موسی برزین»، حقوقدان و مشاور حقوقی ایرانوایر میگوید که موارد انتقال به بیمارستانهای روانی در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته است. او توضیح میدهد که چنانچه فردی با اختلالات اعصابوروان دستوپنجه نرم کند هم، ازنظر حقوقی بهمثابه یک بیمار تلقی میشود و «وقتی زندانی دچار یک بیماری شد، باید پزشکان نظر بدهند که ایشان به بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شود یا خیر.»
این وکیل دادگستری ادامه میدهد: «بعد از اینکه دکتر نظر داد و بیماری روانی ایشان با مدارک تایید شد، این امکان وجود دارد که زندان برای درمان، او را به بیمارستان روانپزشکی اعزام کند.»
به گفته او، مقامات زندان نمیتوانند «همینطوری، شخصی که هیچ سابقه بیماری روانی ندارد و مدت کوتاهی است که داخل زندان است و شواهد هم نشان میدهد که از لحاظ روانی شخص سالمی است را، به بیمارستان روانپزشکی بفرستند.»
آقای برزین با تاکید بر اینکه این روشی برای فشار بیشتر بر زندانیان و بهویژه آنهایی است که اعتصاب غذا میکنند، میگوید: «این پذیرفته نیست که مقامات زندان، بهداری یا حتی پزشک زندان، بگوید که فرد بیماری روانی دارد و او را به بیمارستان روانپزشکی انتقال دهند. بهطوری کلی این کار انجام میشود برای اینکه زندانی را ساکت کنند. بههیچ وجه به این شکل وجاهت قانونی ندارد، بهویژه شخصی مانند ایشان (آرمیتا پاویر) که نشان میدهد فرد آگاهی است و در زندگیاش مشکلی نداشته و ندارد.»
No comments:
Post a Comment